آخرین جلسه کلاس هم در راهرو دانشگاه برگزار شد. من و دوستانم که خیال می کردیم استاد قصد ندارد امتحان بگیرد با دیدن دانشجوهای مضطربی که در راهرو در حال قدم زدن بودند جا خوردیم. نحوه امتحان گرفتن هم به این صورت بود که استاد بچه ها را یکی یکی صدا میکرد
در این میان هم مدام به دانشجویان که هر کدام یه گوشه از سالن پخش شده بودند تذکر می داد که ساکت باشند.
من و دوستانم هم در طول راهرو روی هوا تمرین تایپ می کردیم که اسم مان توسط استاد خوانده شد.
در امتحان همه اغلب ناموفق بودند اما استاد با قول گرفتن از بچه ها به همه نمره کامل داد.